محل تبلیغات شما



پسرم لبخند تو خلاصه خوبیهاست همین که همیشه بخندی برایم کافی است.وقتی کنارم نیستی گوئی گمشده ای دارم که چون سرگردانان پیاپی در جستجویش هستم دلخوشی همیشگی روزهای سختم، تو بهترین هدیه خداوند به من هستی خدارو شاکرم در سلامت کامل بسر میبری و شکر مجددام بخاطر اینکه یک سال بزرگتر شدی و قطعا بیش تر از سالهای پیش میفهمی، دردانه مادر محمدحسینم هم اکنون کمتر از 9 روز به جشن تولد 11 ساگی ات مونده است خیلی دوست داشتم امسال تعطیلاتو کنار خودم بودی ولی چه حیف که خودت گفتی شهرستان رفتیداگه بتونم حتما مثل سالهای پیش واست جشن میگیرم ولی بهتره بخاطر بیماری کرونا از جشن صرف نظر کنیم چون میترسم خدایی ناکرده .البته کادویت محفوظ است و در اولین دیدار تقدیمت میکنم. از همینجا تولدت رو تبریک میگم عزیزدل مادر محمدحسینم و روی ماهتو میبوسم و بدان همیشه بهت افتخار میکنم.


سلام جیگر طلای مامانی، حالت خوبه؟ دیروز با مدیر مدرسه و مشاور مدرسه ات صحبت کردم  و احوالتو پرسیدم گفتند خداروشکر سلامتی و مشغول گذروندن امتحانات پایان ترم  هستی از خدا میخوام در سلامت کامل و با نمرات عالی امتحاناتتو پشت سر بگذرونی. افسوس خودم کنارت نیستم هرچند این نبودن کنارت واسم گرون تموم شد ولی چاره ای ندارم البته دیگه چیزی نمونده خودت بیای سراغم  یعنی ماشاله اونقد باهوش هستی که مسیرا روخوب یاد بگیری و بیای بهم سربزنی من همیشه چشم براهتم عشق مامان

پسرم دلم میخواد زودتر بیای پیشم و سرتو رو پاهام بزاری و بگی مامان جو مثل بچه گیام واسم لالایی بخون و در همون حالت که موهاتونوازش میکنم بهت بگم

در بفشه زار چشات من به بهار رسیده ام من ز بهشت گذشته ام به بهترین بهشت رسیده ام


بهار سرآغاز نو شدن است ایشاله هر چهار فصل سالت بهاری عزیزدلم. خدارو شاکرم تابه این مرحله درساتو با بهترین نحو به اتمام رسوندی امیدوارم در پناه خداوند به بالاترین درجات علمی نائل شوی و از چشم بد در امان باشی. امیدوارم باور داشته باشی چقد دوست دارم و چقدر دلتنگتم .ووتو تک ستاره قلبمی سال نو بر تو گل پسرم مبارک باد.

جگر گوشه نازنین من،  مرد کوچک امروز و بزرگ مرد فردا روز اول فروردین روز تولد توست قلبا به وجودت افتخار میکنم و هزاران هزار روز شیرین را همراه با موفقیت برایت آرزومندم.


بازم سلام سلامی با دلگرفته .

امروز بعد از سه ماه با اینکه صبحش با عمه خدیج ات صحبت کرده بودم از دانشگاه مرخصی ساعتی گرفتم با شوق و ذوق به سمت ملارد حرکت کردم که تو رو ببینم پسرم ساعت 2 ونیم عصر بود سرکوچه تون رسیدم به گوشی عمه ات زنگ زدم  خودت برداشتی گفتم عزیزم من سرکوچه منتظرتم اما تو هم بدون هیچ شوقی گفتی آخه ما الان رفتیم بیمارستان نور اندیشه بخاطر ملاقات عمه شرزی  گفتم عزیزم من که صبحش با عمه ات  هماهنگ کرده بودم بعدازظهر میام که هم ببینمت و کفش و کیف ترکی  که برای فردا شروع مدرسه ات است رو بهت بدم یهو صدای پدرتو شنیدم گفت بهش بگو بیا بیمارستان ما نمیتونیم بیاییم خونه بخاطر دیدن تو گفتم ارزششو داره تقریبا ده دقیقه طول کشید اومدم جلو بیمارستان باز عمه خدیج ات تماس گرفتم  گفتم جلو  در ورودی بیمارستانم و گفتم پسرمو بیار بیرون وسایلاشو بدم گفت چشم الام میاییم بعد از ده دقیقه دیدم عمه خدیج ات  تنها اومد گفت محمد حسین یواشکی رفته پیش شهرزاد چون زیر 12 سال نمیزارن نشد بیاد بیرون باز هم اشک چشام جاری شد گفتم اشکال نداره من این همه راه واسه دیدن پسرم اومدم ببینمش ظاهرا فقط کادوهای من واسش مهمه. به خدیج گفتم بهرحال شهرزاد امروز مرخص میشد و  اون دو سه ساعت دیگه میرفت خونه عمه شو میدید اما من نمیتونم بزودی بیام ببینمش  این کارتون اصلا درست نیست حتی تا در بیمارستان هم اومدم اما نبایدپسرمو ببینم .اشکال نداره بالاخره خدایی اون بالاهست و ناظره امیدوارم کسایی که باعث میشن دل منو پسرم بشکنه خدا جوابشونو بده ایشاله خود پسرم بزودی چهره واقعی اطرافیانشوببینه که با چه ترفندی مانع دیدارمون میشن عزیزمامان اینا ننوشتم که از اونا کینه بگیری فقط میخوام روزی که بزرگ شدی بدونی من برای دیدن و در کنار داشتن تو خیلی تلاش کردم اما اونا مانعمون میشن نمیدونم چقد طول بکشه ولی منتظر روزی هستم که نقاب از چهره اونا برداشته شه ببینم اونوقتم میتونن مانعمون شن


سلام یک یه دونه مامانی عزیزدلم امیدوارم شروع سال تحصیلی جدید یعنی آغاز ورود به کلاس چهارم سالی پر از موفقیت های فراوان واست باشه عزیزم سال پیش به هر شکلی پایان یافت از تحصیلت تا دیدارهای ما که اونم شاید ماهی  یکی دو ساعت بیشتر نبود از این خوشحالم که به این مرحله فکری رسیدی که من عاشقانه دوست دارم و دوست دارم هرلظه کنارم باشی همونطور که مشاهده کردی من از نظر مالی تا جایی که در توانم بود کوتاهیی نکردم از خرید لب تاب بگیر تا ایکس باکس و البسه فصول مختلف سالو. خودت میدونی با محدودیتهایی که پدرت برامون قائل شده بود من محبتم رو ازت دریغ نکردم عزیزم لازمه بازم بگم من میتونم واسه حضانتت اقدام کنم ولی ترسم از عواقب بعدشه چون خودتم بهم گفتی بابام به هیج وجه نمیزاره یه شب پیشت باشم چه برسه به حضانت پس فعلا بخاطر اینکه آینده ی تو رو خراب نکنه مجبوریم به همین شکل کنار بیاییم تا تو رو آواره شهرهای مختلف نکنه واقعا موندم پدرت با این زجری که به ما میده چطور میدونه راحت شب رو با ارمش تا صبح سر کنه .بهر حال خدایی هست و ناظر تمام بی عدالتی های اونم هست قطعا هیچ ظلمی پایدار نیست امیدوارم قبل از اینکه با چوب عدل الهی محاکمه شه از خواب غفلت بیدار شه و مانع دیدارمون نشه که اگه اینطور نشه مشخص نیست چطور خدا عذابش بده 

عزیز دلم واسم جالب اینجاست با اینکه حضانت تو رو بعهده داره چور روش میشهه بهت بگه به مامانت بگو ایکس باکس و یا. فلان چیزو واست تهیه کنه .بازم بگم اصلا اینا واسم مهم نیست همین که بتونم لبخند رو رو لبای قشنگت حک کنم واسم یه دنیا می ارزه میدونی خیلی برام عزیزی از خدابرایت بهترین ها رو آرزومندم .

مادرت همیشه عاشقت ل.س


سلام عزیز دلم حالت چطوره خداروشکر بعد از 5 سال تونستم تو رو همراه عمه ات نزد خونوادم ببرم با اینکه دو ساعت بیشتر پیشمون نبودی ولی برای همه مون لحظه ی بیاد موندنی بود چون هم خودت خیلی شاد بودی هم همه خونوادم که خیلی وقت بود میخواستن تو از نزدیک ملاقات کنند امیدوارم از ایکس باکسی که بعنوان جایزه اتمام موفقیتت در کلاس سوم خریدم نهایت لذت رو ببری،  هرچند همون لحظه دریافت کادوهات شادی و ذوق فراوان چشاتو حس کردم. عزیز دلم من از خدا برایت بهترینها رو آرزومندم . در پناه حق شاد و سلامت باشی جیگر مامان


سلام به یکی یدونه ی مامانی امیدوارم حالت خوبه باشه و تعطیلات تابستونی بهت خوش بگذره و بتونی بیشترین استفاده مفید رو ببری.من هفته پیش کارامتو واسه روابط عمومی دانشگاهمون فرستادم  که لوح تقدیر بهت بدن ایشاله هرسال با موفقیت و سلامت درساتو پشت سر بزاری و بدرجات والای علمی برسی. من همیشه بیادتم و هرروز واسه سلامتت آیت الکرسی میخونم دلم میخواد به یقین برسی که هیچ کسی نمیتونه به اندازه من دوست داشته باشه میدونی دلتنگی خیلی سخته و هیچی بدتر از این نیست فرزندتو ازت دور کنن دلم میخواست امسال بتونی یه ماه از تعطیلات پیشم باشی ولی ظاهرا خودتم تمایلی نشون ندادی و رفتن پیش خونواده پدرتو ترجیح دادی امیدوارم روزی برسه که واقعیت واست معلوم و روشن شه و بدونی اونها چقدر به ما ظلم کردن و اون موقع بتونی مامانتو به همه ترجیح بدی . در هر صورت بی صبرانه منتظر عدالت خداوندم .خیلی دوست دارم عشقم محمدحسین


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها